صفحه اصلی
اینستاگرام
تلگرام
آیگپ
بله

rss user

در گفت وگو با خبرگزاری نسیم

تقابل آمریکا با ایران: نفت٬ PMD و ناامنی مرزها

تقابل آمریکا با ایران: نفت٬ PMD و ناامنی مرزها
ایالات متحده آمریکا در تعامل با ایران از دو نقشه ، برنامه یا دو PLAN استفاده کرده است. PLAN اول یا برنامه اول همان مذاکره مستقیم با ایران است و PLAN دوم استفاده از عناصر منطقه ای و جهانی برای تضعیف و اضمحلال هرچه بیشتر جمهوری اسلامی.
به گزارش خبرنگار «نسیم» مذاکرات هسته ای ایران با قدرت های بزرگ جهانی از زمانی آغاز شد که دولت اصلاحات در اقدامی نسنجیده روند مذاکرات با آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای را از مسیر خود خارج و در خصوص این مساله فنی-حقوقی با سه قدرت غربی (آلمان، فرانسه و انگلیس) وارد مذاکره و گفتگو شد. این روند اشتباه در دوران بعدی هم ادامه یافت و کشورهای دیگری (روسیه، چین و آمریکا) نیز به مذاکرات هسته‌ای ایران اضافه شدند و روند به نتیجه رسیدن پرونده ایران را وارد یک پروسه بسیار بلند مدت و فرسایشی کردند. امروز اما با پیروزی دولت یازدهم روند حصول نتیجه در مذاکرات هسته ای سرعت بیشتری یافته چنانکه دو توافق ژنو و لوزان روی میز مذاکرات قرار دارد و بنای مذاکره کنندگان رسیدن به توافق نهایی تا دهم تیرماه است.

اما این پیگیری مذاکرات از سوی دولت یازدهم که بر اساس اقوال مختلف کارشناسان با شتابی غیر قابل توجیه همراه بوده است، شرایطی را فراهم کرده که دولت های غربی به همراه متحدان عربی خود در منطقه و با کمک رژیم غاصب صهیونیستی نقشه‌ای جدید را در موازات مذاکرات هسته ای دنبال کنند تا بتوانند منافع حاصل از این مذاکرات را برای خود مطلوب و حداکثری کنند. مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تببین کامل از این اقدامات و این روند مذکور را مهمترین نکته‌ای می‌داند که در این شرایط باید برای مردم تبیین شود تا مذاکره‌کنندگان کشور با یاری مردم بتوانند خدعه‌های طرف غربی را شناسایی و آنها را خنثی نمایند. 

آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفتگوی تفصیلی «نسیم» با عضو هیأت رئیسه مجلس در تشریح PLAN B یا همان نقشه دوم آمریکا برای تقابل با ایران به موازات مذاکرات هسته‌ای است:

* «نسیم» آمریکا از مذاکره با ایران چه مساله ای را دنبال می کند؟ و برای هدف نهایی خود تا به حال چه کارهایی انجام داده است؟
مهرداد بذر پاش: ایالات متحده آمریکا در  تعامل با ایران از دو نقشه ، برنامه یا دو PLAN  استفاده کرده است. PLAN   اول یا برنامه اول همان مذاکره مستقیم با ایران است و PLAN   دوم استفاده از عناصر منطقه ای و جهانی برای تضعیف و اضمحلال هرچه بیشتر جمهوری اسلامی. در مورد بخش اول که صبحت زیاد شده یعنی همان بحث مذاکره مستقیم با ایران که ما هم نکات زیادی را مطرح کرده ایم . اما من گمان می کنم که بهتر است در این مجال به بخش دوم یا PLAN  دوم یا PLAN B  آمریکا در قبال ایران بپردازیم.
 
** کاهش قیمت جهانی نفت برای فشار به ایران اصلی ترین اقدام موازی آمریکا با مذاکرات هسته ای بود
در PLAN B آمریکا در مقابل با ایران،  اولین اقدام در مورد قیمت نفت است. شاهدیم که ناگهان قیمت نفت جهانی به نصف قیمت عادی بازار کاهش یافت که اگر در زمان اصولگرایان چنین اتفاقاتی رخ داده بود، اصولگرایان به خیانت بر کشور متهم می شدند. این واقعه کاهش قیمت نفت یعنی سالی 18 میلیارد دلار درآمدهای ارزی کشور کاهش پیدا کرده است. یک بابک زنجانی دو میلیارد دلار تخلف داشت اما کلی آن را به جریانات اصولگرایی منتسب می‌کردند که اصلا هیچ ربطی هم نداشت و باید با او برخورد کنند و تا ریال بیت المال هم بازگردانده شود.

ولی همین اتفاق کاهش قیمت نفت که ساده از آن گذشتیم واقعه بزرگی بود، چرا که  اگر شرایط تحریم نبودیم حدود 36 میلیارد دلار به کشور ضرر و زیان وارد می شد و با شرایط تحریمی سالیانه 18 میلیارد دلار یعنی عددی بالغ بر 53 هزار میلیارد تومان برای درآمد کشور زیان فراهم شده است.
 
*«نسیم» این واقعه منشا بیرونی دارد، شاید عوامل درونی به صورت قابل توجهی در آن اثر گذار نباشد؟
مهرداد بذرپاش: از قضا باید تاکید کنم این اتفاقا منشا مهم و اساسی درونی هم داشته، از آنجایی که ایران یکی از کشورهای اثرگذار در اوپک است می توانست با یک دیپلماسی مناسب در حوزه انرژی و با متقاعد کردن کشورهای دیگری که قطعا همه آنها از این کاهش قیمت به صورت جدی متضرر می شوند میزان تولید را کاهش دهیم، فقط کافی بود برای یک مدت محدود میزان تولید نفت 10 تا 15 درصد کاهش یابد تا قیمت نفت به همان صد دلار برگردد که این البته نظر قریب به اتفاق کارشناسان اقتصاد انرژی و اقتصاد سیاسی است و متاسفانه دیپلماسی ضعیف ما در این بخش نتوانست اقدام قابل توجهی انجام دهد و جلوی وارد آمدن این ضرر بزرگ به کشور را بگیرد. در حالی که قبلا جمهوری اسلامی و دیپلماسی آن توانسته بود از جمله این اقدامات موثر را انجام دهد.
 
** دیپلماسی ضعیف انرژی نتوانست قیمت نصف شده نفت را به حالت عادی بازگرداند
از این کاهش قیمت نفت همه اعضای اوپک متضرر می شوند و تنها چین و سپس آمریکا متنفع می شود. برآوردها می گویند که چین بهه عنوان بزرگترین مصرف کننده انرژی در دنیا حدود 750 میلیارد دلار و آمریکا حدود 370 میلیارد دلار مصرف انرژی در سال دارد. چرا که سیستم های تولید گسترده ای دارند و بازارهای دنیا را در دست گرفته اند. در مقابل این وضعیت چین و آمریکا، ما بقی کشور ها  از کشور عربستان به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت اوپک گرفته تا حتی کشورهای اروپایی تولید کننده نفت مانند نروژ از واقعه کنونی که بر سر قیمت نفت آمده متضرر هستند. نروژ 600 میلیارد دلار در صندوق ثروت ملی خود پول ذخیره کرده است و سالی صد میلیارد دلار به آن اضافه می کند و به هیچ وجه حاضر نیست از این رقم بگذرد.

تازه آمریکا به خاطر رقابت اقصادی شدیدی که با چین دارد به هیچ عنوان علاقه ای ندارد که چنین امتیازی را به چین بدهد، ولی چگونه پذیرفت که با عربستان زد و بند کند و قدرت رقابت اجناس چینی را دو برابر کند و بخش مهمی از بازارهای جهانی را به چین واگذار کند سوال مهمی است!! این به معنی این است که آمریکا با این خدمتی که به چین کرد محصولات چین را رقابت پذیرتر کرد و و مسیر فتح بازارهای جهان حتی بازارهای آمریکا را به چین واگذار کند.
تکرار میکنم اگر ما توانسته بودیم کاری کنیم که تنها 3 میلیون بشکه نفت یعنی 10 درصد در روز از تولید نفت را کاهش دهیم می توانستیم قیمت را به حدود صد دلار بازگردانیم.

** PMD توجیهی برای ورود آمریکا به مسائل نظامی ماست/ نقطه تمرکز آمریکا صنایع موشکی ایران با هدف رها سازی رژیم صهیونیستی است
بحث دوم آمریکایی ها در PLAN B  به جریان انداخت مساله بی اساس PMD  بود که جز در مذاکرات هسته ای هیچ راه دیگری برای جلو بردن آن توسط آمریکا وجود نداشت. PMD   توجیهی است برای ورود آمریکا به صنعت نظامی ما و با این توجیه و با وارد کردن این اتهام که ایران به دنبال سلاح هسته ای است.

این یعنی ورود رسمی غرب به توانمندی نظامی کشور به ویژه صنایع موشکی ما، که نقطه تمرکز آمریکایی ها است و هدف اصلی آن رها سازی رژیم صهیونیستی از فشار سه طرفه لبنان، سوریه و غزه است . هدف راهبردی آمریکا برای ورود به صنایع نظامی ایران به ویژه صنایع موشکی، آزادکردن رژیم صهیونیستی از خطر جدی در آینده ای حتی نزدیک است.
پس اینکه می گوییم حلقه صهیونی، سعودی، آمریکایی از این جهت است که هرکدام از آنها در این مساله منافع خود را به یک شکلی دنبال می کنند.به طرف ایرانی گفته اند که هیچ وقت پرونده ایران عادی نمی شود مگر اینکه در حوزه PMD  با ما توافق کنید. یعنی حتی اگر هسته ای را توافق کنید بازهم پرونده ایران عادی نمیشود. برای همین است که نظارت های فراپروتکلی را به ما تحمیل کرده اند چرا که اصلا در مساله هسته ای با وجود پروتکل الحاقی کشورها به هیچ عنوان نمی توانند فعالیت هسته ای پنهانی داشته باشند. بازرسی های فرای پروتکل الحاقی الا مصارف نظامی هیچ دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد.
 
*«نسیم» آیا می توان گفت که مطلوب آمریکا بسته نشدن و عادی نشدن پرونده هسته ای ایران برای همیشه است؟
مهرداد بذرپاش: در پرونده هسته ای ما راه های زیادی برای غیر عادی ماندن وجود دارد. که یکی از آنها PMD است و مساله دیگری که الان هم نگرانی بسیار زیادی ایجاد کرده است و احتمالا هرگز اجازه نخواهد داد پرونده ایران عادی شود ارجاع پرونده ایران برای داوری به آژانس بین المللی انرژی هسته ای است.

آژانس 35 کشور عضو شورای حکام دارد که هرکدام از آنها می توانند یک ادعای حتی ادعایی راجع به یکی از بندهای یکی از دفترچه های نظارتی پروتکل الحاقی مطرح کنند. اگر یکی از کشورها حتی به یکی از سوالات و یکی از پاسخ های ایران در قابل پروتکل الحاقی ابهام وارد کند، پرونده ایران دوباره به آزانس ارجاع داده می شود و آژانس دوباره بازرس می فرستند و این دور باطل می تواند به شدت ادامه داشته باشد و در بلند مدت مورد استفاده قرار گیرد.

اما در این میان PMD  از همه چیز مهمتر است چون مهمترین راه رسیدن به هدفی استراتژیک یعنی خلع سلاح نظامی جمهوری اسلامی ایران است.
 
** فشار امنیتی به کشورهای نزدیک به ایران اقدام دوم آمریکا در راستای انجام مذاکرات هسته ای با ایران بود
اما در نکته سوم مربوط به PLAN B باید فشار منطقه ای علیه ایران و نا امن کردن کشورهای هم مرز با ایران را نام برد. فشار و از نفس انداختن کشورهای همراه با ایران در منطقه را می توان به سادگی در منطقه مشاهده کرد. حداکثر سازی فشار امنیتی بر ایران و کشورهای همراه ایران در منطقه و نزدیک کردن گروه های تروریستی به مرزهای ایران با هدف مشغول کردن توان امنیتی و نظامی ما در مرزها و از طرف دیگر ایجاد ترس و واهمه در بین مردم در درون مرزها از بابت حرکت های خارجی است.
 
**آمریکا اهرم فشار خود بر ایران در منطقه را بر عهده سعودی ها قرار داده است
یک پیمان امنیتی بین عربستان و آمریکا وجود دارد و یک حریم امنی برای عربستان سعودی برای هر حرکتی مثل حمله به یمن وجود دارد. آمریکا اهرم فشار خود بر ایران در منطقه را بر عهده سعودی ها قرار داده است. اما این جنگ نیابتی سعودی از طرف آمریکایی ها میتواند تهدیدی برای کشورهای منطقه باشد. تولید فشار در منطقه، ورود به دستاوردها و صنایع نظامی ما از طریق بهانه ای به نام PMD و فشار های مضاعف تحریمی از طریق فشار های دیگر درآمدی مثل قیمت نفت در PLAN B است.
باید توجه کنیم PLAN A آمریکا همین مذاکراتی است که ما در حال انجام آن هستیم و ماهم به صورت عجیبی خوشحالیم و فکر می کنیم که در حال حل کردن مشکلاتمان هستیم در صورتی که در حال حاضر و با این گفتگو ها مشکلات ما به صورت مضاعفی زیاد  خواهد شد و البته با این تفاوت که دیگر این مشکلات اقتصادی نخواهد بود و دقیقا همه آنها امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده اند. لذا باید بدانیم که PLAN B بسیار خطرناک تر از PLAN A  است. چرا که مثلا در بحث کاهش قیمت نفت استراتژی آمریکا کاهش درآمدهای نفتی ایران به حدود صفر است.
** نباید مذاکرات را به هم بزنیم
اما شاید الان این سوال پیش آید که در حال حاضر که دیپلماسی ما در حال مذاکره است، چه تضمینی میتواند بگیرد که در PLAN Bچنین اتفاقاتی که ذکر کردم واقع نشود؟ جواب می آید که به هیچ روشی امکان پذیر نیست
سوال دوم اینکه آیا راه پیش روی ما در چنین شرایطی این است که ما باید PLAN A یعنی مذاکره را به هم بزنیم؟  جواب بازهم خیر است. نباید مذاکرات را به هم بزنیم.
حال پرسیده می شود که باید چه می کردیم که تهدیدات PLAN B کاهش می یافت یا اصلا ایجاد نمی شد؟ که پاسخ این است که باید در مذاکرات حداکثر توان بازدارندگی خود یعنی مثلا 20 درصد را نگه می داشتیم که با این وسیله جرئت و اجازه پیشبرد PLAN B  را از آنها می گرفتیم.بعضی هم گفتند که بعد از هسته ای پرونده حقوق بشر کشور پیش کشیده خواهد شد، اما باید گفت که این پرونده حقوق بشر چون پای خود آمریکا در آن گیر است قطعا به تاخیر خواهد افتاد و مساله منطقه قبل از آن برای ما چالش ایجاد خواهد کرد.
با محوریت سعودی یک سازمان تهدید علیه ایران در منطقه ایجاد شده است و تا اطلاع ثانوی این فشار تهدید افزوده خواهد شد. در PLAN B  بزرگترین خطای استراتژیکی که مرتکب شدیم در توافق ژنو بود. اصل قضیه را باید آنجا جست. تیم فعلی فکر کرد که خیلی سریع با امضای یک توافق مشکلات را حل می‌کند و اینگونه تصور می‌کرد که تیم قبلی یا دستش کج بوده یا امضا کردن بلد نبود. در نود و هشتمین روز از دولت اینها توافق ژنو را با 4 اشتباه راهبردی امضا کردند.
 
** "عجله" در امضای توافق ژنو، اولین خطای راهبردی دولت در مذاکرات هسته‌ای بود/ دولت چون می‌خواست گزارش صد روزه به مردم بدهد باید نشان می‌داد که یک فاز سنگین از هسته‌ای را حل کرده
اشتباه راهبردی اول "عجله" بود. دشمن با این اتفاق دچار اشتباه راهبردی شد که اینها عجله‌شان از ما برای توافق بیشتر است. دولت چون تصمیم داشت گزارش صد روزه بدهد، می‌خواست گزارش هسته‌ای را به عنوان بیلان به مردم بدهد و بگوید من در صد روز اول یک فاز سنگین از موضوع هسته‌ای را حل کنم.
 
** حل مشکل آب خوردن مردم با رفع تحریم‌ها، سیگنال‌های ضد امنیت ملی است که دشمن در محاسباتش این اظهارات را لحاظ می‌کند
اشتباه راهبردی دوم "سیاهنمایی در داخل" بود. اگر یادتان باشد موضوع خالی بودن خزانه در این راستا است. البته این موضوع همچنان وجود دارد. شاهد هستیم که رئیس‌جمهور موضوع آب خوردن را نیز به تحریم‌ها ربط می‌دهد. همه اینها سیگنال‌های ضد امنیت ملی است که به دنیا مخابره می‌شود که وضع خراب‌تر از اینها است. زمانی است که یک کارشناس رسانه یا مسئول رده چندمی حرفی را می‌زند که حرجی نیست ولی فردی مثل رئیس‌جمهور که بالاترین مقام اجرایی کشور مواضع اینچنینی می‌گیرد جای تعجب دارد. حتما دنیا روی این مسئله و حرف‌ها حساب باز می‌کند. حتما در محاسباتشان این حرف‌ها را لحاظ می‌کنند. ما همیشه نباید به دنبال اطلاعات پنهان باشیم. اطلاعات آشکار بیشتر پیام را به دشمن می‌دهد. اطلاعات آشکار قوای طراحی به دشمن تحویل می‌دهد.
سومین خطای راهبردی دولت این است که "خطوط قرمز ما به درستی برای دشمن تبیین نشده است" که ما دیگر از این خطوط عقب‌تر نمی‌رویم. از اول گفتیم که بگذاریم کمی جلوتر اصلاح می‌کنیم، برویم جلوتر درست می‌شود...
 
** توافق همگن صورت نگرفته است
چهارمین خطا "تفاوت میزان داده و ستانده" است. توافق همگن صورت نگرفته است. باید شرط برداشتن غنی‌سازی 20 درصد ایران، برداشتن تحریم فروش نفت می‌بود. غرب آنقدر روی 20 درصد ما حساب می‌برد که حاضر بود آن را با رفع تحریم فروش نفت معامله کند. آنها از گریز هسته‌ای ایران به شدت حساب می‌بردند، الان باید از چه چیزی حساب ببرند؟. بالاخره وقتی با دشمن در حال مذاکره هستیم باید از اهرم‌های بازدارنده خود استفاده کنیم، از اهرم‌هایی که دشمن از آن حساب می‌برد باید حداکثر استفاده را برد. در ژنو داده‌هایی را در برابر ستانده‌های بی‌ارزش معامله کردیم که دشمن در لوزان توقعش بالا رفت. در داخل عده‌ای به تیم مذاکره کننده گفتند که شما در ژنو که اینطور معامله کردید در لوزان چه می‌کنید؟. وقتی در کف یک دست خود داده و در کف دست دیگر ستانده را قرار دهید و وقتی یک جا توازن بهم بخورد تا پایان مذاکرات این عدم توازن باقی خواهد ماند.
** آمریکا به صورت غیر مستقیم در حال مذاکره موشکی با ایران است
حالا که دشمن قرار است تحریم‌ها را تعلیق کند، نه اینکه بردارد، بلکه بخشی از تحریم‌ها را تعلیق کند، نه همه تحریم‌ها را، معلوم است که به نطنز و فردو شما اکتفا نمی‌کند بلکه آنها را فریز می‌کند و مجوز ورود و بازرسی به حوزه‌های دیگر را هم می‌گیرد یعنی غیرمستقیم با ما مذاکره موشکی می‌کند. الان آمریکایی‌ها غیر مستقیم در موضوعات موشکی ما در حال مذاکره هستند ولی اسم این مذاکرات چیز دیگری است و اسمش را مطرح نمی‌کنند.
اولین دعوا این است که وقتی اولین نظارت صورت بگیرد، اولین گزارش ابهام کافی است به شورای حکام داده شود، شورای حکام نیز آن را به شورای امنیت عودت می‌دهد. ادعا است، ما که قرار نیست ادعا کنیم، آنها ادعا می‌کنند ما باید پاسخ دهیم. اینجا شائبه وجود کلاهک‌های هسته‌ای در ایران به وجود می‌آید، شورای حکام تصویب می‌کند و به شورای امنیت می‌فرستد آنوقت است که مصیبت‌ها آغاز می‌شود.
 
** با اولین شائبه در برنامه هسته‌ای ایران، نه تنها تمامی تحریم‌های قبلی برمی‌گردد بلکه تحریم‌های جدید و تهدید به حمله نظامی بین‌المللی نیز ایجاد می‌شود
ایران وقتی این تعهد بین‌المللی را پذیرفت و امضا کرد باید تمام تبعات آن را نیز بپذیرد. وقتی شائبه ایجاد بشود، تمامی تحریم‌ها قابلیت بازگشت دارند و تحریم‌های جدید و تهدید به حمله نظامی از سوی جامعه بین‌الملل نیز اعمال می‌شود. همه این اتفاقات می‌تواند رخ دهد. در 15 سال اخیر آژانس بین‌المللی گزارشات بسیاری در خصوص پرونده هسته‌ای ایران داده، یک عدد آن هم مثبت نبوده است. بهترین گزارش‌های آژانس این بوده که "ایران این اقدامات را انجام داده است"، نگفته که "این اقدامات را انجام داده و این موضوع از نظر آژانس حل و تمام شد". ما داوری را به آژانسی ارجاع داده‌ایم که بش از 180 کشور عضو این نهاد هستند، یعنی ما با انجام ندادن یک موضوع خودمان را در برابر این تعداد کشور متعهد کرده‌ایم. یعنی اگر ما انجام ندادیم همه این کشورها می‌توانند اقدام مشترک علیه ما انجام دهند. طرف مقابل به کجا تعهد داده، به هیچ جا. به خودش تعهد داده است. طرف مقابل اگر تعهدات خود را انجام ندهد دلیل می‌آورند که "ما صلاح ندانستیم"، دست ما به کجا بند است؟. ما عضو شورای امنیت سازمان ملل نیستیم و صدایی از ما آنجا شنیده نمی‌شود.
شورای امنیت در دست خودشان است. به عنوان مثال عربستان که به یمن حملهکرد، آیا مصوبه شورای امنیت را گرفت؟. عربستان تصمیم گرفت، آمریکا هم حمایت کرد، هر روز هم مردم را می‌کشد و کسی هم پاسخگو نیست.
 
** آژانس بین‌المللی انرژی داور ناجوانمردی نسبت به ایران است/ نهاد ارجاع داوری شکایت ایران در توافق نهایی مشخص شود
اینکه داوری آنها را به یک نهادی ارجاع دهیم نکته بسیار مهمی است که در ادامه راه مذاکرات، تیم مذاکره کننده باید توجه کند. آژانسی که سرتاپا سیاهه خلافگویی علیه ایران است نمی‌تواند داور مناسبی برای رسیدگی به شکایت ایران در مقابل بدعهدی طرف مقابل باشد. در همین گزارش 2011 آژانس 4 شهید دادیم. در گزارش آژانس چند اسم وجود داشت که چهار تای آنها شهید شدند. 6 تای دیگر هم قرار بود شهید شوند که قسمت بود که بمانند. حال ما این آژانس را به عنوان داور پذیرفتیم. داور ناجوانمردی که عادل نبودنش برای ما ثابت شده است. آنها تشخیص خودشان مهم است و حتی این داور ناجوانمرد را هم قبول ندارند.
 

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 محدودیت حروف
متن شما باید بیشتر از 10 حرف باشد
نظرات ارسالی پس از بررسی و تائید نمایش داده خواهد شد
شرایط و قوانین.
  • اولین نظر را شما بدهید