صفحه اصلی
اینستاگرام
تلگرام
آیگپ
بله

rss user

در گفت وگو با هفته نامه رمزعبور

یک سنت از ۴/۱۰۰/۰۰۰/۰۰۰ دلار به خزانه برنگشته است

یک سنت از 4/100/000/000 دلار به خزانه برنگشته است
یک وقت هست می‌گوییم سهم تولید را به مردم می‌دهیم و مثلا ۴۵هزار و پانصد تومان را به ۶۰ هزار تومان تبدیل می‌کنیم؛ نه تنها آن پرداخت نشد بلکه ریالی هم به تولید نپرداختند و خود وزیر هم به این اعتراف می‌کند. صندوق توسعه ملی هم که ما ۱۰ درصد دیده بودیم هم پرداخت نشد.
چالشهای اقتصادی دولت یازدهم در گفت وگوی «رمزعبور » با مهرداد بذرپاش عضو هیأت رئیسه و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

حضرت آقا در سخنرانی اخیرشان در جمع مردم قم خطاب به مذاکره کنندگان فرمودند: «به نقاط حقیقی دل ببندید نه نقاط خیالی» گفتگویمان را با تبیین این مسئله آغاز کنیم.
کشور ما به دو تفکر غالب‌ تقسیم شده است. البته تفکر‌های دیگری هم در اطراف این‌ها تعریف می‌شوند ولی به نظرم این دو تفکر غالب است. عده‌ای که خیلی خوشبین هستند به اینکه «امامزاده غرب» به احتمال قوی ما را شفا می‌دهد و راه حل بسیاری از مشکلات را در دل آن و رفاقت با آن و بعد از رفاقت هم کمک گرفتن از آن جستجو می‌کنند. تفکر دیگری که نمی‌خواهم بگویم صد در صد و بدون شک مقابل با این تفکر باشد ولی زاویه جدی دارد از این حیث که تعامل ما با دنیا حداکثری است ولی اعتقادی نداریم که این امامزاده کار خاصی برای ما می‌کند. اصلا شان امامزادگی برای آن قائل نیستیم و تعریفمان این است که جهان بر دو دسته تقسیم بندی شده، یک دسته با محوریت ایران، کشور‌هایی که مخالف زورگویی این چند بی‌عقل عالم هستند و درواقع محور آزادی خواهان و مظلومان دنیا شدند. یک دسته از کشور‌ها هم که با محوریت آمریکا سردسته زورگو‌ها و چماق به دست‌ها و حق مردم خورهای دنیاست.

این تفکری که در زاویه جدی با تفکر موجود در داخل وجود دارد، قائل به چنین نگاهی است که این ظرفیتی که برای ایران درست شده نه تنها این امامزاده شفا نمی‌دهد بلکه ممکن است محوریت را از ما بگیرد. به نظرم یکی از انتقادات جدی که الان به بسیاری از اتفاقات و فرایند‌ها وارد است، اینکه این مرجعیت دارد از ما گرفته می‌شود.

 مثلا خیلی از کشورهای دنیا را نگاه می‌کنید که از پشت پرده‌ها خبر ندارند و اخبار ریز مذاکرات و اتفاقاتی که داخل کشور ما و مذاکرات بین المللی و داخلی و خارجی رخ می‌دهد را ندارند و با یک عکس یا فیلم قضاوت می‌کنند همانطور که ماهم اینطور هستیم. مثلا یک روز اگر فیدل کاسترو عکسی با رئیس جمهور آمریکا می‌انداخت  حداقل در ذهن ما کل ژست‌های امریکاستیز فیدل کاسترو از بین می‌رفت حالا شاید در آنجا حرفهای خاصی زده می‌شد ولی این اثر وضعی را داشت و اگر از حد هم بگذرد دیگر بد‌تر خواهد شد.

پس این نگاه که بستن با کدخدا مشکلات ما را حل می‌کند و در مقابلش با زاویه‌ای جدی نگاه دیگری وجود دارد و نه تنها کارکردی بر این ارتباط قائل نیست بلکه نگاه می‌کند و می‌بیند که دارد آسیب‌های جدی وارد می‌کند و اینکه مرجعیت را از دست ایران می‌گیرد، در حقیقت خیلی از نقاط دنیا چشمشان به ایران و این نوع رویه راهبردی نظام در این چندسال است و خودشان را در سنگر ایران تعریف می‌کنند. منافعی هم از این قبل برای ایران می‌آمده حالا چه منافع اقتصادی چه سیاسی و چه بین المللی.

اما به نظرم این رفتار یک آسیب جدی فارغ از آسیب‌هایی که در داخل داشتیم این را هم داشتیم. یک روش این است که ما عقلایی تحلیل کنیم و بگوییم این روش که شما دنبال می‌کنید جواب نداده به این دلیل که ما منافع آمریکا و غرب را تامین نمی‌کنیم پس آن‌ها همکاری نمی‌کنند و یا تا حدی همراهی می‌کنند که مارا از اثر بیاندازند و بعد کار را تمام می‌کنند.

یک مدل تحلیل، تحلیل تاریخی است یعنی کشور‌هایی که این مسیر را طی کردند و سرانجامشان به کجا کشیده است. در روش‌های تحقیق که می‌خواهید تحقیقی انجام دهید محقق از دو روش استفاده می‌کند یا عقلایی یا تاریخی. یعنی یا استنتاج می‌کند یا بررسی وضعیت و مطالعات می‌دانی را انجام می‌دهد و نمونه‌های مشابه را بررسی و نتیجه گیری می‌کند که خلاء اینجاست و ما باید این تصمیم را بگیریم. حوزه‌های اجتماعی و یک سطح بالا‌تر یعنی روابط بین الملل هم اینطور است یا باید عقلایی تحلیل کنید یا تاریخی. چه بسا در نسخه‌های بین الملل به شیوه تاریخی تحلیل کردن بیشتر جواب می‌دهد. خب دولت‌ها و رهبرانی که تصمیم گرفتند مسیر کشورشان به آن سمت برود نمونه آن هم آرژانتین است. آرژانتین قبل از رئیس جمهور فعلی‌اش یک فرد غرب گرا سر کار بود. این خانم که رئیس جمهور آرژانتین شد این کشور را با ۴۰ میلیارد دلار بدهی به بانک جهانی تحویل گرفت یعنی الان تولید ناخالص داخلی آرژانتین اگر سالی ۳۰ درصد هم برای بازپرداخت بدهی‌ها باشد این خانم باید تا آخر دوره‌اش بازپرداخت بدهد.

این مسئله نمونه داخلی هم دارد؟
ببینید تحریم‌ها از چه زمانی آغاز شد. ما سال ۱۳۳۲ بخاطر ملی شدن صنعت نفت، توسط انگلیسی‌ها تحریم شدیم. آن موقع مصدق نه می‌خواست نظام ولایت فقیه در کشور راه بیافتد و نه می‌خواست جمهوری اسلامی باشد. بلکه حکومت خودش را می‌خواست دنبال کند و هیچ ادعایی که ما الان داریم را آن موقع نداشت ولی فقط گفت که ما می‌خواهیم صنعت نفتمان ملی شود، خیلی هم کار خاصی انجام نگرفت فقط پیمانکار عوض شد. تا قبل از آن شرکت‌هایی نفت را برداشت می‌کردند و می‌فروختند و مبلغی به ایران می‌دادند بعد از ملی شدن، آن‌ها پیمان کارما شدند یعنی باز هم برداشت می‌کردند و می‌فروختند ولی این بار آن‌ها یک مبلغی برمی داشتند. کل ماحصل آن همین بود و ما کار خاصی انجام ندادیم و اینطور نبود که شرکت‌های ایرانی یکباره وارد شوند ولی‌‌ همان موقع ما تحریم شدیم. ما سه نسل تحریم بر کشورمان داشتیم. نسل اول با «داماتو» شروع شد و بعد به تحریم جامع ایران و لیبی رسید. در نسل دوم لیبی برای اینکه خودش را خلع سلاح هسته‌ای کرد و حتی تجهیزات هسته ای‌اش را سوار کشتی کرد و فرستاد و رفت، لیبی از تحریم خارج شد؛ تحریم قبلی «جامع ایران و لیبی»، لیبی از آن حذف و این تحریم‌ها با داماتو ادغام و به تحریم جامع علیه ایران و تحریم نسل دوم تبدیل شد.

 تحریم‌های نسل سوم هم که بعد از قطعنامه ۱۹۲۹ بر ایران وارد آمد. ما سه مرحله تحریم شدیم؛ در مرحله اول و دوم که هسته‌ای نبودیم، باید دلیل تحریم شدن را بررسی کنیم که یکی از آن‌ها بهانه‌ای به نام تسخیر لانه جاسوسی بوده، یک بهانه دیگر مبارزه با تروریست بوده است. در تحریم نسل سوم که رخ داد بهانه اصلی موضوع هسته‌ای و بهانه‌های دیگری مثل حمایت از تروریست شد. بعد از انقلاب و حتی از زمان مصدق، سیاهه‌ای از تاریخچه‌های اینچنینی داریم که ما مسیر دیگری را دنبال کردیم ولی باز به این نتیجه رسیدیم که مسیر حق همین است. یک نمونه اخیرش سال 1383 بود که ما پلمپ تجهیزات هسته‌ای را انجام دادیم. تازه آن موقع هم به حد الان هسته‌ای نبودیم و تعداد سانتریفیوژ‌هایمان یک دهم الان هم نبود و تقریبا ۳۰۰ تا داشتیم. اصلا به این درصد از غنای اورانیوم هم بچه‌ها دسترسی پیدا نکرده بودند ولی تاسیسات را پلمپ کردیم. بعد از پلمپ، محور شرارت شدیم، چند قطعنامه علیه‌مان تصویب گشت. بعد دولت آقای خاتمی متوجه شد که اشتباه کرده است که می‌خواست این اشتباه به دولت بعد نرسد دیگر فک پلمپ در اواخر دولت ایشان رخ داد. خب در این زمینه هسته‌ای، اتفاقا توسط همین‌هایی که الان مسئول کار هستند، آن موقع آقای ظریف در تیم و آقای روحانی مسئول تیم بودند خب همین دوستان ۱۰ سال قبل مسیری را رفتند و دیگر انتهای هنرمندیشان «نشست سعدآباد» شد که در آن سران سه کشور غربی حاضر به دیدار با رئیس جمهور ما نشدند و گفتند از همینجا برمی گردیم. حالا بعد رئیس جمهور وقت مجبور شد با آن‌ها جلسه‌ای بگذارد و آن‌ها هم قول‌ها و وعده‌های سرخرمن دادند که شما فلان کار انجام دهید ما پرونده را عادی می‌کنیم، البرادعی به نقل از آن‌ها تعهد داد و بعد از هزار و یک بالا و پایین کردن، پذیرفتیم اما پرونده هم عادی نشد.

گفتند البرادعی کار غیراخلاقی کرده است!
با حداکثر محکومیت گفتند که ایشان قولی داده و انجام نداده است! بدون اینکه چیزی بنویسند، آن‌ها حتی وقتی می‌نویسند هم انجام نمی‌دهند چه برسد به ایتکه همینطور زبانی حرفی بزنند. در مورد هسته‌ای هم که نگاه کنید، همین تیم و افراد مسیری را رفتند و دیدند که جواب نمی‌دهد ولی بازهم می‌خواهد بروند. می‌خواهم بگویم بعد از انقلاب ما از این تکرار‌ها پر است ، اصلا تاریخ پر از تکرار است. این همه قصه‌های تاریخی در قرآن است و این همه احادیث داریم که تاریخ را بخوانید فلسفه‌اش این نیست که اوقات فراغتمان پرشود فلسفه‌اش بخاطر دوار بودن تاریخ است. حالا رنگ و بویش گاهی متفاوت است یعنی گاهی فتنه در صفین و قرآن سر نیزه کردن رخ می‌دهد و گاهی در سال ۸۸، در واقع نقش‌ها عوض شده و آدم‌ها تغییر می‌کنند وگرنه جنس فتنه همیشه تکرار پذیر است. حتما تاریخ معاصر هم مدام در حال تکرار است همین نسل سومی‌های ما هم فتنه ۷۸ و هم فتنه ۸۸ را دیده‌اند. یعنی همین بچه‌های نسل سوم فعال در عرصه سیاست، سه یا چهار اتفاق شبیه به هم را دیده‌اند.

تفاوت آن دو دیدگاه را می گفتید.
به نظر من مشکل اصلی تفاوت بین این دو نگاه در مورد نحوه اداره کشور و نحوه تعامل با دنیاست. نمی‌گویم اداره دنیا که بعضی‌ها حرف دربیاورند بلکه تعامل با دنیا. ما تا قدرتمند نشویم کسی حقمان را نمی‌دهد. آمریکا چطور اینقدر قدرتمند شده است؟ آمریکا که تا جنگ جهانی اول، عددی نبود. امریکا ۴۰ یا ۵۰ سال رفت کنار و نشست و نهادهای بین المللی مثل سازمان ملل در دنیا راه انداخت و این مسیر را دنبال کرد. پولی به نام دلار آورد در حالی که همه مشغول کشور گشایی بودند با یک بستر سازی مناسب دلار را به پول دنیا تبدیل کرد و یک کار دیگرش این بود که با دزدی تکنولوژی در صنایع موشکی از روسیه و در صنایع سنگین از آلمان و برخی کشور‌های بلوک شرق و جذب دانشمندان و نخبگان آن‌ها، خودش را تقویت کرد و بعد از جنگ جهانی اول آمد و گفت من هم هستم.‌‌ همان موقع مصادف با ضعیف شدن کشور‌های اروپایی به لحاظ اقتصادی شد و چندسال بعد با تجزیه شوروی، امریکا به قدرت اول مبدل گشت. حالا امریکا قدرت اول دنیا شده که دارد همه ثروت هارا برای خودش جمع می‌کند، امریکای هسته‌ای، آمریکای با داشتن کلی صنایع «های تک» مثل نانو و... وگرنه برای امریکای ضعیف کسی تره هم خرد نمی‌کند. ما اگر لاقل‌‌ همان مسیر امریکایی‌ها را هم بخواهیم جلو برویم باید به قدری مقتدر بشویم که تولید ثروت اتفاق بیافتد ولی هیچ کشوری نمی‌آید به یک کشور ضعیف تو سری خور، ثروتش را وارد کند.

دولت یازدهم اکنون یک سوم عمرش را گذرانده، تحلیل شما از روند این دولت چیست؟
دولت قبل به هر ترتیبی کارش را به اتمام رساند و من فعلا بنا ندارم که در مورد دولت گذشته صحبت کنم. دوستانی که من آن‌ها را در جبهه انقلاب می‌دانم و واقعیت هم همین است بنا را گذاشتند تا تعاملشان با دولت منتخب مردم که برتری نسبی رای را به خودش اختصاص داده و دولت و رئیس جمهور قانونی است، متفاوت با دولت قبل باشد. چون دولت قبل که سر کار آمد همه‌شان گفتند که این‌ها دزدند و بردند و نماد جمهوریت نبودند و رای مردم را قبول نکردند. بنا بود چنین الگویی در تعامل بین کسانی که در صحنه سیاسی به دولت رای ندادند و آنرا قبول نداشتند ولی حاضر هستند که حداکثر همکاری را داشته باشند. اما از روز اول که دولت شروع شد نسخه تغییر کرد. یعنی تعامل از آن طرف با ضرب آهنگ سنگینی مواجه شد و با الفاظی مثل «مردم در سال ۹۲ به خشونت نه گفتند و به اعتدال آری گفتند».

 یادم هست یکبار در مجلس بعد از اینکه آقای روحانی برای رای گیری صلاحیت وزیر ورزش آمده بود، گفتم: «آقای روحانی شما این حرفی که زدید خیلی حرف تندی بود!» گفت: «کدام حرف؟!» گفتم: «اینکه شما گفتید مردم در سال ۹۲ به افراط و خشونت رای ندادند و به اعتدال آری گفتند، یعنی ۱۸ میلیون نفری که به قالیباف و جلیلی و رضایی رای دادند همه اهل افراط و خشونت بودند؟» گفت: «نه! منظورم این نیست. منظورم چند هزار نفر تندرو است.» گفتم: «شما یکبار دیگر جملاتی که بکار بردید را مرور کنید منظور شما چند هزار نفر بودند یا شما کفتید مردم به افراط و خشونت نه گفتند؟!» خب دیگر این هارا ایشان نگفت ولی الفاظ دیگری جایگزین شد. ما چون دولت را بخشی از نظام می‌دانستیم و می‌دانیم معتقدیم موفقیت دولت، موفقیت نظام حساب می‌شود. روز اول من به عنوان مخالف با کلیات کابینه صحبت کردم، خیلی‌ها گفتند که دولت تازه سر کار آمده این کار را نکنید. متن نطقم را که نگاه کنید، می‌بینید که نزدیک ۵ دقیقه بیشتر نبود و از یکی از دوستان وقت گرفته بودم، یک سری از ملاک‌هایی را شمردم. یکی اینکه کابینه خیلی مسن که توان و پویایی‌اش کم است و حوصله کار عملیاتی ندارد، و حوصله وقت گذاشتن زیاد ندارد، چون کار اجرایی مستلزم وقت گذاشتن کافی است اگر فکر می‌کنید که در اتاق بنشینید و تصمیم بگیرید و این تصمیم تا دور افتاده‌ترین روستا‌ها برود، این طور نخواهد بود. به قدری بروکراسی ما ایراد دارد که طرف باید تا اقصی نقاط کشور کار را پیگیری کند. ویژگی دیگرش اینکه کابینه از مرفهین تشکیل شده که اکثرا حس درستی از مشکلات مردم ندارند ان شاالله که همگی از راه حلال پول درآورده باشند، اصلا بحثم این نیست و من هم مرجع صدور حکم نیستم که از چه راهی این ثروت‌ها بدست آمده ولی کسی که ثروت افسانه‌ای دارد نمی‌تواند بفهمد که ۴۵ هزار و پانصد تومان چقدر به درد مردم می‌خورد اصلا طبیعت آدمیزاد هم این است که متوجه نشود. بحث دیگر هم اعتدال بود؛ بالاخره اعتدال در فرهنگ لغت ما یک معنایی دارد یعنی میانه روی، وقتی بگوییم کابینه دارای اعتدال است، من لیست را که دیدم گفتم این‌ها از کدام طرف‌ها آمده‌اند عده‌ای از آن‌ها در سال ۸۸ کلیت انتخابات را زیر سوال برده‌اند حالا چطور پذیرفته‌اند که در‌‌ همان سامانه بیایند وزیر شوند و در کابینه قرار بگیرند. خب انتخابی در سال ۸۸ برگزار شد و‌‌ همان دولت انتخابات را برگزار و‌‌ همان شورای نگهبان هم نظارت کرد ولی نظام متقلب شد،‌‌ همان دولت در سال ۹۲ انتخابات را برگزار و‌‌ همان شورای نگهبان هم نظارت و تایید کرد و اینبار انتخابات در تراز ملت ایران خوانده شد. گفتم کسانی که با این تناقض آشکار حاضر شدند بپذیرند، حاضر نیستند به همه قواهد دموکراسی تن دهند. ایراداتی از این جنس مطرح کردم، خیلی مورد هجمه رسانه‌های زنجیره‌ای که الان حامی دولت شده‌اند و الحمدالله آنقدر هم زیادند که من نمی‌دانم این‌ها کجا هماهنگ می‌شوند. در همین مجلس بالا‌ترین میزان رای را به وزرای اقتصادی در تاریخ جمهوری اسلامی دادند. در دولت قبل که هم دولت و هم مجلس اصولگرا بود، چهار وزیر افتادند ولی در این دولت سه وزیر افتادند و کلی هیاهو کردند که چقدر وزرا را انداختند. سال ۸۴ که آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد و آقای حداد عادل هم رئیس مجلس بودند چهار وزیر تعاون، رفاه، نفت و آموزش و پرورش را انداختنتد که سه تای آن‌ها اقتصادی بودند. می‌خواهم بگویم در بالا‌ترین مقیاس تعامل مجلس اتفاق افتاد و بالا‌ترین رای‌های اعتماد داده شد. امروز که در خدمت شما هستم می‌گویم وزیر اقتصاد که بالا‌ترین رای را گرفت، اگربیاید در همین مجلس، شاید یک رای حداقلی هم نتواند بگیرد. بالا‌ترین رای را آورد بخاطر بی‌حاشیه بودن و اینکه مجلس احساس می‌کرد بزرگ‌ترین مشکل کشور اقتصاد است و به دلایل دیگر. ولی اگر هیمن الان استیضاح وزیر اقتصاد وصول شود، بدون تردید وزیر رای نمی آورد. همیشه هم طرفداران دولت می‌خواستند بگویند که در مجلس یک اقلیتی که مخالف ماست البته بعد که دیدند این اقلیت شده اکثریت، حالا شعار عوض شده و می‌گویند که کلا این مجلس چوب لای چرخ دولت می‌گذارد. اصلیترین حرف ما این بود که در صحنه اقتصاد باید با تحرک بالا و نگاه به درون و قطع امید کردن از اینکه این‌ها بخواهند پول صدقه‌ای به ما بدهند، به داخل بچسبیم. به نظر دولت خیلی جدی نگرفت.

پس یعنی مطالبه اصلی و آن اولویت اصلی که مجلس اصولگرا از دولت مطالبه می‌کرده مسائل اقتصادی است.
بله. خب من الان مثال بورس را برای شما بزنم. بورس از سال ۹۰ روند رشدش آغاز شد و شاخص کل سرجمع فرایند رو به رشدی داشت. حدودا شاخص از۲۰ هزار به بالا شروع به حرکت کرد. شاخص روز به روز بالا می‌رفت و حتی با تغییر دولت همچنان این روند ادامه داشت. تا ۱۵/۱۰/۹۲ این روند رشد ادامه داشت و در این روز به شاخص ۸۹ هزار و پانصد رسید. یعنی در طی دو سال و نیم به بیش از سه برابر شد. از دی ماه ۹۲ تا امروز شاخص بورس از ۸۹ هزار و پانصد به ۶۵ هزار و پانصد، یعنی ۲۷ درصد کاهش پیدا کرده است. توافق ژنو که رخ داد ۳ آذر ۹۲ بود، تا یک ماه بعد از ژنو هم روند افزایشی وجود داشت و بعد از آن کاهش پیدا کرد، یکی از تاثیرات توافق ژنو همین است. اگر اعتقاد داریم در عوامل دیگر اقتصادی تغییر حاصل نشده، یعنی نرخ ارز تغییرات جدی نداشته، می‌گویند واردات تغییر جدی نداشته بلکه کمتر شده، می‌گویند صادرات نفت تغییر جدی نداشته بلکه بیشتر شده، و از این قبیل اماری که دولت اعلام می‌کند، پس هیچ دلیل منطقی برای کاهش شاخص کل بورس وجود ندارد. یکی از دستاوردهای توافق ژنو همین کاهش شاخص بورس است. خب ما این را به دولت می‌گفتیم و آن‌ها می‌گفتند که دلایل دیگری دارد و نرخ خوراک پتروشیمی بوده و... گفنیم بالاخره در گذشته هم عوامل دیگری در قیمت گذاری شاخص‌های مختلف که در ‌‌نهایت شاخص کل را تعیین می‌کرد متغییر بوده، مجلس همیشه روی قیمت خوراک نظر داشت، هیشمه نرخ ارز و قیمت خودرو و... تغییر می‌کرد. آمدند اعلام کردند وقتی دولت را تحویل گرفتیم رشد اقتصادی منفی شش بوده است و همه‌شان هم می‌گفتند. یعنی «لا اله» را می‌گفتند ولی «الا الله» را نمی‌گفتند. خود بانک جهانی شاخص رشد اقتصادی ایران را -2/8 اعلام می‌کرد ولی این‌ها می‌گفتند - ۶. ولی نمی‌گفتند که دلیلش کاهش فروش نفت ما بدلیل تحریم‌ها بوده و ما یک میلیون بشکه فروشمان کاهش پیدا کرده است. یکباره دو ماه پیش اعلام شد که شاخص رشد اقتصاد ۴ و اندی شده! یعنی از -۵. ۶ به +۴ رسیدند و تقریبا ۱۰ درصد رشد اقتصادی داشتیم در حالی که کشور‌های اسکاندیناوی هم اینچنین ادعایی نمی‌کنند. اگر ۱۰ درصد باشد یعنی تولید ناخالص داخلی کشور هم حداقل ۱۰ درصد رشد داشته باشد.

نتیجه چنین رشدی ریشه کن شدن بیکاری است!
همه تولیدات کشور باید حداقل ۱۰ درصد رشد داشته باشد. ما در کدام تولیدات ۱۰ درصد رشد داشته‌ایم؟

-یعنی هم روند منفی متوقف شده و هم چهار درصد هم مثبت شده.
بله. کشورهای اروپای شمالی و شمال غربی هم مدعی رشد هشت درصد هستند که رقم بالایی است به جز فنلاند که مدعی ۱۵ درصد رشد هستند. یعنی ما الان آن‌ها را هم کنار گذاشتیم و ۱۰ درصد رشد اقتصادی داشتیم. یک مثال در صنعت خودرو بزنم. چون خودم قبلا در این صنعت بودم، ما پراید را می‌فروختیم هشت میلیون و سالانه هشتصد میلیارد سود داشتیم. حالا پراید شده ۲۲ میلیون و امسال قرار است صورت‌های مالی را با ۱۵۰۰ میلیارد تومان زیان ببندند. ما هم ادعایی نداریم ولی تفاوت عملکرد بنگاه‌های اقتصادی این است که در آن اعداد و رقم‌ها حرف می‌زنند. قابل عددسازی هم نیست چون شرکت‌ها بورسی هستند همه اعداد در بورس ثبت و ضبط می‌شود.

-ایران خودرو چطور؟
محصولات ایران خودرو نسبت به سال قبل ۴۵ درصد افزایش قیمت داشته و سود آن اگر خیلی هم زیاد باشد، بازهم ۲۰ درصد از دوسال قبل کمتر است.

-یعنی باز هم منفی نشده ولی سایپا منفی شده.
بله. من مثال هدفمندی در نان را بگویم. قانون هدفمندی این بود که ما بخشی از قیمت حامل‌ها را افزایش می‌دهیم که ۵۰ درصدش را مستقیم به مردم می‌دهیم و ۳۰ درصد سهم تولید و ۲۰ درصد برای هزینه‌های دولت، به دولت داده می‌شود. یعنی وقتی بنزین را از ۷۰۰ تومان به هزار تومان افزایش دادید یعنی ۳۰۰ تومان افزایش قیمت داشتید پس باید ۱۵۰ تومان آن را مستقیم به مردم دهیم و حدود ۹۰ تومان سهم تولید باشد و ۶۰ تومان به دولت بابت افزایش هزینه‌ها داده شود. بنزین گران شد، برق و آب و گاز و نفت و گاز، نفت سفید، نفت کوره همگی گران شدند. ما همه ساله حدود ۵ یا ۶ هزار میلیارد تومان از ۱۱ هزار میلیار تومان موجود در بودجه، یارانه نان می‌دادیم قبلا که قیمت نان زیاد شد۵۵۰۰ تومان بابت افزایش آن پرداخت گردید، قیمت همه این‌ها افزایش پیدا کرد ولی یک ریال هم به ۴۵ هزار و پانصد تومان اضافه نکردند خب پس باید به سهم تولید اضافه می‌شد، تا الان هم که در خدمت شما هستیم ریالی بابت تولید داده نشده است.

یکی از انتقاداتی که به دولت قبل می شد همین است که می‌گویند در هدفمندی یارانه ها سهم تولید را نداده است.
یک وقت هست می‌گوییم سهم تولید را به مردم می‌دهیم و مثلا ۴۵هزار و پانصد تومان را به ۶۰ هزار تومان تبدیل می‌کنیم؛ نه تنها آن پرداخت نشد بلکه ریالی هم به تولید نپرداختند و خود وزیر هم به این اعتراف می‌کند. صندوق توسعه ملی هم که ما ۱۰ درصد دیده بودیم هم پرداخت نشد. مثال بعدی برداشت از صندوق توسعه ملی است. این چهارمیلیارد و یکصد میلیون دلار برداشت شد پولی برنگشت و از بانک مرکزی پول گرفتند و به بازار تزریق کردند و واردات انجام دادند، با کلی بازی که ما اصلا برداشت نکردیم. پول قرار بود به صندوق برگردد در حالی که اصلا پول به صندوق برنگشت.

این را مطمئن هستید؟
بله. سند بستانکار صادر کردند که پول به صندوق رفت. پولی که از شرکت نیکو قرار بود وارد بانک مرکزی شود و بانک مرکزی به صندوق برگرداند اصلا این پول هنوز نیامده بود و هنوز هم نیامده است.

پس این چیزی دوبرابر مبلغ پرونده بابک زنجانی است!
اصلا دعوا سر همین است. این پول نیامده گفتند به دلیل اینکه هنوز پول وارد نشده است. حالا ما الان پول نیاز داریم، چه کار کنیم فرض می‌کنیم پول آمده و این چهارمیلیارد و یکصد میلیون دلار وارد شده است سندش را بزنید که وارد شده است. حالا بانک مرکزی، تو همین مقدار ریال به من پول بده کارهای دیگرم را انجام دهم، این پول که آمد مستقیم به بانک مرکزی می‌دهیم. که بعد اصلا تجدید دارایی که اعلام شد، دیوان محاسبات نامه زد که این پولی که شما می‌گفتید آمده که هنوز نیامده پس چرا سند صادر کردید و بعد سند را اصلاح کردند. یعنی این چهارمیلیارد و یکصد میلیون دلار که سند درست کردند که پول آمده اصلاح کردند که هنوز پول نیامده است. بعد دوباره رفتند پول جور کردند و گفتند در ۲۶ فروردین ما پول را به صندوق دادیم دیگر دنبالش را نگیرید. پول که به صندوق نرفته به فرض هم که رفته باشد شما خلاف، قبل از اینکه پولی وارد شود به بانک مرکزی گفتید که ریال به ما بده یعنی شما پول پر قدرت به بازار تزریق کردید.‌‌ همان گیری که شما سر مسکن مهر می‌دادید. پول پر قدرت وارد بازار کردید که خودش ضریب  چهار می‌خورد. اصلا دلیل افزایش نقدینگی در ابتدای امسال که خبرش را برخی رسانه‌ها زدند که چند ده هزار میلیارد تومان اضافه شده، اگر چهارمیلیارد و یکصد میلیون را در نرخ ارز ضرب کنیم می‌شود ۱۲ یا ۱۳ هزار میلیارد تومان با گردش داخل حساب ما ضرب ۳ یا چهار شود حدود ۳۶ یا ۴۰ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی کشور اضافه می‌شودکه وقتی خبرش را رسانه‌ها زدند از همین منظر بود.

یک مقدار این را بیشتر توضیح دهید. یعنی شما می‌گویید شرکت نیکو نفت فروخته؟
نه. شرکت اینوک نفت فروخته و به شرکت نیکو داده تا وارد کشور کند حالا با هر روشی که خودش می‌داند. کلا شرکت اینوک مدیریت پیمان فروش را انجام می‌دهد و به شرکت نیکو می‌دهد و این شرکت پول را می‌آورد به بانک مرکزی می‌دهد بانک مرکزی سهم صندوق را که‌‌ همان ۲۰ درصد است می‌دهد. یعنی الان مثلا می‌گویید ما ۱۰ میلیارد ریال نفت فروختیم و این ۱۰ میلیارد دارد می‌آید و دو ماه دیگر به حساب‌ها می‌رسد. خب الان کشور پول نیاز دارد. در لایحه خروج از رکود این بند هم اضافه شد که از این به بعد مصوبات ستاد تدابیر ویژه باید به تایید اعضای شورای عالی امنیت ملی برسد و اگر تا ۱۰ روز پاسخ ندادند به منزله تایید خواهد بود. در دولت یازدهم بدو بدو و دستگردان امضا می‌گیریم و پولی را که هنوز به داخل نیامده می‌گوییم تو سند بزن که آمده و در حساب صندوق توسعه ملی نشسته در حالیکه پولی هنوز نیامده است. پول فیزیکی هم وجود ندارد که بگوییم آقای بانک مرکزی تو به ما پول بده، این پول که آمد مال تو باشد. خب این یک میلیونی که می‌فروشیم در فرایند‌ها پول وارد می‌شود و هفته‌ای مقداری می‌آید. بعد از اینکه جنجال و اولین مصاحبه انجام شد و دیوان محاسبات گفت که پولی نیامده بانک متوجه شد بعد من گفتم که ما سند زدیم و پول بانک مرکزی راهم دادیم که هنوز پول بانک مرکزی پرداخت نشده است. تا الان که خدمت شما هستیم پول بانک مرکزی طبق اذعان سند‌ها پرداخت نشده است. ولی آمدند در کمیسیون بودجه گفتند که این اشتباه محاسباتی بوده و بعد هم ما سریع سند را اصلاح کردیم. خب اگر این کار بد بوده که کار بدی هم هست در گذشته هم اگر چنین اتفاقی می‌افتاد چطور فریاد می‌زدید؟ مثلا سال ۸۸ گفتند که دولت هزار میلیارد تومان یا یک میلیون دلار را می‌گفتند که نیامده است. شب انتخابات این فتنه گران این اطلاعات را دادند و در تلویزیون هم گفتند که دولت هزار میلیارد تومان تخلف کرده است. کشور ما در شرایط تحریم است پس شما در شرایط تحریم باید خروج ارز از کشور را به حداقل برسانید و هرچه می‌توانید عوامل تولید ثروت داخل اقصتاد را فعال کنید، مثل مسکن. در سایت گمرک که نگاه کنید، روغن پالم در ۶ ماه گذشته ۸۰ درصد، راسته گوساله ۸۰ درصد، آب پنیر ۶۰ رشد واردات داشته‌اند. اقلامی که نه نیاز روزانه کشور است و نه چیزی که ما تولید داخل نداشته باشیم و یا کالای خاصی باشد، متوسط ۶۰ درصد رشد واردات داریم. البته به نظرم این یک مشکل قانونی است که کل نظام تعرفه گذاری و واردات را دست وزارت صنعت، معدن و تجارت داده‌ایم. این غیر از کالاهایی مثل موبایل و.. است. مثلا ما در موبایل ۸۰ درصد و در اتومبیل ۶۰ درصد، میز و صندلی ۵۰ درصد رشد واردات داشته‌ایم.

این‌ها چیز‌هایی است که بخاطرش دولت قبل را تمسخر می‌کردند.
الان ما داریم برای چینی‌ها شغل فراهم می‌کنیم. نمی‌خواهم فقط بگویم موبایل، بلکه کالاهای ساده و اقلام خوراکی را می‌گویم. اصلا کشور را واردات برداشته آن هم در شراطی که تحریم هستیم. این دو آسیب در پی دارد، اولی تعطیلی تولید داخل دوم خروج ارز از کشور. وقتی ما در شرایط کمبود ارز قرار داریم، وقتی برای هر کالای ربط و بی‌ربطی دست به واردات بزنیم، با مشکل ارزی مواجه خواهیم شد. درسال ۲۰ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود. این یعنی حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان به پول ما قاچاق وارد کشور می‌گردد از دخانیات تا اقلام آرایشی و بهداشتی و کالاهای دیگر. این عدد زیادی است اگر فقط ۲۰ درصد آن را حساب کنیم، می‌شود حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان از درآمد‌های دولت هیچ می‌شود. از این مقدار امکان تولید نصف آن هم باشد یعنی ۳۵ هزار میلیارد تومان کالا در کشور می‌توانسته تولید گردد که نیاز به واردات نبوده است. قاچاق اصلا دارد اقتصاد مارا نابود می‌کند برای جلوگیری از قاچاق روش‌های مختلفی وجود دارد یکی از آن‌ها «کدینگ» کردن برای ردیابی کالا در جاهای مختلف است. در گذشته طرحی به نام ایران کد بود که رده‌های کالا را طبقه بندی می‌کرد و طرحی به نام شبنم بود که واحد کالا را طبقه بندی می‌کرد. شما کشور‌های مترقی دنیا را هم ببینید به اندازه یک دهم ماهم مرز خاکی ندارند، برای اینکه قاچاق را کاهش دهند، آن را از طریق کدینگ کنترل می‌کنند. یعنی می‌توانید این موبایل را بوسیله کدی که دارد بدانید در فلان تاریخ از مرز فلان وارد کشور شده است. آمدند گفتند بارکد تقلبی شبنم در بازار به فروش می‌رسد و ناگهان طرح متوقف شد مثل اینکه طرح خوبی را بکوییم فلان قسمتش ایراد دارد بعد کل طرح را متوقف کنیم. گفتیم شما اگر روش بهتری دارید ارائه کنید.

نکته بعدی، قانون جلوگیری از قاچاق کالا و ارز، پنج سال بین دولت و مجلس و NGO‌ها و نهاد‌های رسمی و غیر رسمی گردش می‌کرد که قانون جامعی راجع به قاچاق کالا و ارز داشته باشیم. قانون بعد از کلی رفت و آمدو پنج سال بررسی و رفتن به شورای نگهبان تصویب و به دولت ابلاغ شد اتفاقا به همین دولت هم ابلاغ گردید. دوتا وزیر یکباره گفتند که ما این را اجرا نمی‌کنیم چون بعضی از بند‌هایش مخالف تولید و سرمایه گذاری است. گفتیم: «کدام بند‌ها؟» هیچ بندی نیامد! خب بنده نماینده قوه مقننه در کمیته ماده ۷۶ قانون برنامه هستم. آنجا از هر قوه روسای قوا دو نفر را معرفی می‌کنند که آن‌ها قوانین مخل سرمایه گذاری تولید را آیین نامه‌ها و رویه‌های قضایی را بررسی می‌کنند و مشکلات بخش خصوصی ارائه می‌شود اگر نیاز به اصلاح قانون باشد، مجلس پیگیری می‌کند و اگر نیاز به اصلاح رویه قضایی داشته باشد دتشگاه قضا و اگر نیاز به هماهنگی اجرایی داشته باشد دولت پیگیری خواهد کرد. یکی از وزرای وزیر مسکن بود که اتفاقا در کمیته ماده ۷۶ هم حضور دارد، آنجا کلی باهم بحث کردیم که کدام بند‌ها مغایرت دارد. به هرحال دو وزیر تشخیص دادند که مغایرت دارد و این قانون اجرایی نشد، قانون لازم الاجرا پس از پنج سال بررسی که به تصویب مجلس رسید و شورای نگهبان هم ان را تایید کرد والان ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز هم آن را پیگیری می‌کند ولی با این تصمیم آن را اجرا نکردند. گفتیم خب شما یک چیز بهتر بدهید. هرچند این قانون لازم الاجراست و باید اجرا شود و تخلف از آن خلاف است و تعقیب قضایی دارد. اما چیزی برای جایگزینی شبنم و ایران کد نیامد، خب ما چطور می‌خواهیم جلوی قاچاق را بگیریم. جهت اطلاع شما، برآورد این است که در سال ۹۳ به آن ۲۰ میلیارد دلاری که عرض کردم، ۳. ۵ تا ۴ میلیارد دلار دیگر هم اضافه خواهد شد. یعنی هیچ اقدامی در حوزه قاچاق انجام نشده، ما در این مورد چه کار کردیم؟ تقریبا ۳ یا ۴میلیارد دلار قاچاق را لوازم آرایشی و بهداشتی شامل می‌شوند. یعنی سلامت مردم هم به خطر می‌افتد.

یکی از بحث های مهم درباره دولت یازدهم، بحث مسکن و تعطیلی مسکن مهر است، در این باره توضیح دهید.
بله، طبق قانون اساسی حاکمیت و دولت‌ها موظف هستند که زمینه مسکن دار شدن مردم را فراهم کنند. اگر مردم را به دهک‌های برخوردار، دهک‌های متوسط و دهک‌های کم برخوردار و محروم تقسیم بندی کنیم، خب وزیر مسکن آمد و گفت این روش مسکن مهر، ۴۰ هزار میلیارد تومان تزریق نقدینگی انجام داد که کار خلاف بوده و تولید پول نبوده است. گفتند ۴۰ هزار میلیارد تومان پول خرج شده و ضریب ۳ می‌خورد و می‌شود ۱۲۰ هزار میلیارد تومان که به نقدینکی کشور اضافه شده و دلیل ۱۸ درصد تورم از تورم ۴۰ درصدی همین بوده است. در حالی که درباره مسکن مهر  از اعتبارات خود بانک‌ها استفاده شده، بله یک ۴۰ هزار میلیارد تومان پرداخت تسهیلات برای مسکن مهر بوده ولی دلیل اصلی تورم در این اواخر ۹۰ و سال ۹۱، کاهش ورود ارز به کشور ناشی از تحریم بود. ما دو میلیون بشکه نفت می‌فروختیم که به یک میلیون کاهش پیدا کرد. آنهم به دلیل مراودات بانکی دچار مشکل شد و آن یک میلیون هم با تاخیر وارد کشور می‌شد ولی از این طرف تقاضای ارز تغییری نکرد و ارز دانشجو و مسافرتی و... همچنان متقاضی داشت. یعنی عرضه ارز به بازار با تقاضا همسان نبود. حدود ۴۰ درصد اقلام کشور ما چه کالای اولیه، چه نیمه ساخته و چه تمام شده در ان تاریخ وارداتی بودند. این ۴۰ درصد وقتی ارز از ۱۰۰۰ تومان شد ۳۰۰۰ تومان، قیمتش سه برابر شد و مابقی ۶۰ درصد هم کم کم رشد داشت. البته دولت قبل اینجا نظارتش ضعیف بود و کالاهای داخلی هم خود را به کالاهای وارداتی رساندند اما چرا تورم سال‌های قبل آن را نمی‌گویند؟ تورم در سال ۸۸، ۱۷ درصد و در سال ۸۹، ۱۳ درصد و در سال ۹۰، ۱۹ درصد بود آن هم بخاطر پروژه‌های بزرگ عمرانی که انجام گرفت. ولی در سال ۹۰-۹۱ که ورود ارز به کشور کم شد و تقاضا هم تغییر نکرد کالا‌های وارداتی افزایش قیمت داشت و مابقی کالا‌ها هم خودشان را به آن‌ها رساندند. ضریب جینی ما تا سال ۹۱ از ضریب جینی ۰. ۴۴ به ۰. ۳۸ رسیدیم یعنی ۰. ۰۶ کاهش پیدا کرد؛ این ضریب هرچه کاهش پیدا کند بهتر است. الان در سال ۹۳ باز دوباره افزایش پیدا کرده است. یعنی شاخص های اقتصادی ما تا قبل از تحریم همگی مثبت بود چه تورم چه ضریب جینی چه رشد اقتصادی و چه رشد سرمایه گذاری و... همه این‌ها موجود است. خب دهک‌های بالای جامعه که خودشان برخوردار هستند و مسکن را تهیه می‌کنند، متوسط‌ها هم از طریق تسهیلات بانکی می‌توانند مسکن تهیه کنند. اما برای دهک‌های پایین، که به روایتی سه دهک و به روایتی چهار دهک جامعه را شامل می‌شوند کشور باید برنامه داشته باشد. یکی از برنامه‌هایی که وجود داشت، قیمت مسکن از قیمت زمین، قیمت ساخت و سود مورد توقع سازنده تشکیل می‌گردد در گذشته این بود که یکی از این عوال حذف شود و یا همگی کم بشوند. فلسفه مسکن مهر این بود که قیمت زمین حذف شود و سود مورد توقع هم به حداقل برسد و سازنده هم با حداقل قیمت بسازند. اشکالاتی هم دارد و بی‌اشکال نیست. گفتند ما این را متوقف می‌کنیم و طرح جدیدی انجام می‌دهیم یعنی مسکن اجتماعی. من خودم از وزیر مسکن سوال کردم که: «این طرح چیست؟» گفتند: «یک تیمی روی آن کار می‌کند.» چند ماه بعد دوباره پرسیدم: «این تیم چه شد؟» گفتند: «به بهزیستی ۲۵هزار میلیارد تومان پول بدهیم که ۵۰ هزار واحد بسازد و ۱۰ ساله به افراد واگذار کند بعد از ۱۰ سال نفر بعدی که مستحق است بیاید و بنشیند.» گفتم: «اولا ۲۵ هزار میلیارد تومان کجا بود؟ ثانیا نیاز کشور ۵۰ هزار واحد است؟ این‌ها سالی ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار واحد مسکن می‌خواهند. ثالثا اینطوری دیگر طرف خانه دار نمی‌شود و عملا مستاجر است. رابعا اینکه اگر کسی بنشیند بلند کردنش باکلی شکایت و مکافات همراه خواهد بود.»

مسکن اجتماعی که اعلام شده همین است؟
بله. به خود من در کمیسیون گفتند. بعد هم چند ماه گذشت و فکر کردند و طرح جدیدی آوردند که در تلویزیون اعلام شد. گفتند ۷۰ میلیون سپرده کند، ۸۰ میلیون تسهیلات می‌دهیم، ۱۵۰ میلیون برود بخرد. گفتیم مسکن مهر که می‌گوییم، طرف برای پنج میلیون اولیه‌اش هم پول ندارد شما می‌گویید ۷۰ میلیون را ۶ ماه تا یک سال سپرده بکذارد بعد ۸۰ میلیون هم وام بگیرد و در ۴۰ ماه بازپرداخت کند یعنی ماهی دو میلیون تومان بازپرداخت کند! الان آن هم منتفی شد مسکن مهر هم همین طور. الان دیگر خودشان هم اسمی از آن نمی‌برند. به این فضا رفتند که دولت باید خودش را کنار بکشد. از این مثال‌ها متعدد است. مثلا در نرخ بیکاری، مشاور اقتصادی رئیس جمهور می‌گوید در چند سال گذشته سالی ۱۴ هزار شغل ایجاد شده است. شما ۱۴ هزار تا را در هشت ضرب کنید می‌شود ۱۱۲ هزار تا. یعنی کلا اینقدر شغل در دولت گذشته ایجاد شده! ما سالی یک ملیون تولد داریم و یعنی متوسط سالی یک میلیون نفر به بازار کار اضافه می‌شوند. در هشت سال این تعداد به هشت میلیون نقر می‌رسد و حدودا ۷۰۰ هزار فوت هم در سال داریم. یعنی در هشت سال حدود پنج یا شش میلیون نفر فوت شده‌اند. خود آقای احمدی نزاد اعلام کرد که چهار ملیون نفر بیکار داریم و این‌ها که دولت را گرفتند کفتند ۴ میلیون و ششصد هزار بیکار داریم. این هشت میلیون که به بازار کار اضافه شدند و یک ۴ میلیون هم که از قبل بیکار بودند، می‌شود ۱۲ میلیون، این‌ها می‌گویند که ۴ میلیون و ششصد هزار نفر از این ۱۲ میلیون بیکار هستند پس بیش از هفت میلیون شغل درست شده که شما با ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تحویل گرفتید. مرده‌هایی هم که رفتند خب شغل داشتند. اصلیترین کسانی که زیرآب این آمار‌ها را زدند خود این‌ها بودند. مگر بانک مرکزی در دولت قبل نمی‌گفت تورم فلان قدر بعد می‌گفتند دروغ است. البته طبق قانون فقط مرکز آمار می‌تواند آمار رسمی کشور را بدهد، خودشان زیرآب آمار‌ها را زده‌اند حالا اولین کسی که در آمار‌ها شک کند می‌گویند آمار‌های رسمی را زیر سوال نبرید. سال ۸۸ آقای موسوی آمد در تلویزیون گفت که بانک مرکزی دروغ می‌گوید. چطور توقع دارند که الان هر آماری را که نهادهای رسمی ارائه می‌کنند همه بگویند درست است. چطور ما رشد اقتصادی داشتیم ولی بورس سقوط کرده و نرخ بیکاری هم یک درصد افزایش داشته این هم که آماری است که مرکز آمار اعلام کرده تازه مرکز آماری که احتمالا کلی با این‌ها نشسته و توافق کرده که چه آماری را بدهد. آقای رحیم‌پور که گفتند دولت تنبل در اقتصادی داخلی و التماس در سیاست خارجی، به نظر تعبیر درستی است. اگر بگویم حداقل الان در مجلس قریب به اتفاق نمایندگان به جز کسانی که‌شان وکیل الدوله برای خودشان قائل هستند به این نتیجه رسیده‌اند که دولت در حوزه اقتصادی در حداقل تحرک و پویایی قرار دارد حرف گزافی نگفته‌ام.

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 محدودیت حروف
متن شما باید بیشتر از 10 حرف باشد
نظرات ارسالی پس از بررسی و تائید نمایش داده خواهد شد
شرایط و قوانین.
  • اولین نظر را شما بدهید